شعله و پر

ساخت وبلاگ

آتش از در زبانه ها میزد

هم به در هم به قلب ما میزد

یک نفر در به ضرب پا میزد

مادرم فضه را صدا میزد

     پشت در شعله بود و پر...ای وای


قلب حیدر شکست تا آنها
بی اجازه و بی هوا آنها
داشتنددرسینه کینه ها آنها
ریختند در خانه ی خدا آنها

           مادرم ماند زیر در...ای وای


بود زینب سه ساله آن لحظه
دید ماهش هلاله آن لحظه
یاس شد رنگ لاله آن لحظه
گفت محسن به ناله آن لحظه

        میخ در رفت تا جگر...ای وای


آسمان تیره شد زمین لرزید
فاطمه ناله زد علی را دید
ولی آن ور مغیره میخندید
دشمن آنجا چگونه گل راچید

            به گمانم که با تبر...ای وای


رفت در کوچه در پی بابا
مادرم زخم خورده و تنها
گفت حیدر به زیر لب آنجا
رفت از دست همسر من با

         چند نامرد حمله ور...ای وای

محمدداوری

نگاه حسین...
ما را در سایت نگاه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : niloofarnilii بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 25 دی 1397 ساعت: 19:43